نوشته شده توسط : بنیامین

اگه تو مال من بودي ماه از چشات طلوع مي كرد
پرستو از رو دست تو نغمه هاشو شروع مي كرد
اگه تو مال من بودي كلاغ به خونش مي رسيد
مجنون به داد اون دل زرد و ديوونش مي رسيد
اگه تو مال من بودي همه خبردار مي شدن
ترانه هاي عاشقي رو سرم آوار مي شدن
اگه تو مال من بودي قدم رو پاييز ميزديم
پاييز مي فهميد كه ماها زبونشو خوب بلديم
اگه تو مال من بودي انقد غريب نمي شدم
من چي مي خواستم از خدا ديگه اگه پيشت بودم
اگه تو مال من بودي دور خوشي نرده نبود
دل من اون آواره اي كه شبا مي گرده نبود
اگه تو مال من بودي چشام به چشمات شك نداشت
تنگ بلور آرزوم مثل حالا ترك نداشت
اگه تو مال من بودي جهنمم بهشت مي شد
قصه ي عشق ما دو تا ، عبرت سرنوشت مي شد
اگه تو مال من بودي مي بردمت يه جاي دور
يه جا كه تو ديده نشي نباشه حتي كمي نور
اگه تو مال من بودي ،‌ مي ذاشتمت روي چشام
بارون مي خواستي مي باريد ، ابر سفيد گريه هام
اگه تو مال من بودي برگا تو پاييز نمي ريخت
شمعي كه پروانه داره ، اشك غم انگيز نمي ريخت
اگه تو مال من بودي قفس ديگه اسير نداشت
آدما دارا مي شدن ، دنيا ديگه فقير نداشت
اگه تو مال من بودي خيال نمي كنم باشي
پس مي رم و مي كشمت پيش خودم تو نقاشي



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ها , ,
:: بازدید از این مطلب : 774
|
امتیاز مطلب : 289
|
تعداد امتیازدهندگان : 75
|
مجموع امتیاز : 75
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بنیامین

جونمو ازم بگیرو راحتم کن         من دیگه طاقت بی مهری ندارم

چرا چشماتو می بندی نازنینم        نگا کن چقد سیاهه روزگارم

همه ی حرفای تو توی چشاته        معنی نگاهتو خودم می دونم

بیشتر از این طاقت موندن ندارم       به مقدسات عالم نمی تونم

راحتم کن و بگو دوسم نداری        بگو تو دلت دیگه جایی برام نیست

دیگه هیچ تحملی برام نمونده      به خدا اشکی دیگه توی چشام نیست

بگو راحتم کن از دست تو مردم         من فریب چشمای نازتو خوردم

بار اولم که نیست دنیا همینه              اینبارم مثل همیشه بد اوردم

بگو راحتم کن از این درد کهنه            زودتر از اینا باید بهم می گفتی

با یه مشت دروغ منو بازی می دادی      یه روزی می یاد به حال من بیفتی



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ها , ,
:: بازدید از این مطلب : 1231
|
امتیاز مطلب : 246
|
تعداد امتیازدهندگان : 65
|
مجموع امتیاز : 65
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بنیامین

سزاواری اگه با تو / توی این قصه بد کردم

چقد خوشحالم از اینکه / گل عشقو لگد کردم

 

تو از اون لحظۀ اول / فقط فکر خطا بودی

همیشه اشتبا کردی / همیشه بی وفا بودی

 

دروغایی که می گفتی / تن دنیارو می لرزوند

فقط آیینه بود هر شب / تو چشمام قصه رو می خوند

 

دل زود باور عاشق / نباید از تو بت می ساخت

نباید باورت می کرد / نباید عمرشو می باخت

 

سزاواری اگه امروز / تو غمگینی و من شادم

حالا تو بندۀ عشقی / ولی من دیگه آزادم



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ها , ,
:: بازدید از این مطلب : 700
|
امتیاز مطلب : 251
|
تعداد امتیازدهندگان : 65
|
مجموع امتیاز : 65
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بنیامین

باید دیوونگیهامو ببخشی / نگاه سرد چشمامو ببخشی

می دونم گاهی حرفام خیلی تلخه / بگو می تونی حرفامو ببخشی

 باید گاهی توچشمام خیره شی تا / ببینی تا چه حد غمگین وخسته ام

نمی دونم دخیل دلخوشیمو / به چشمای کدوم آیینه بستم

 یه دنیا خاطره تو کوله بارم / منو از زندگی مأیوس کرده

شبای بی چراغ زندگیمو/ پر از تنهایی و کابوس کرده

 تو نور روشن روزای بعدی / همون روزایی که آیینه وارن

همون روزای خوشرنگ دل انگیز/ که تو آغوششون پروانه دارن

 تو می تونی منو آشتی بدی با / شبای روشن ستاره بازی

تو می تونی کنار من بمونی / تو می تونی منو از نو بسازی

 تو می تونی با یه لبخند شیرین / بدیهای منو آسون ببخشی

می تونی به کویر خشک قلبم / تو به آهستگی بارون ببخشی



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ها , ,
:: بازدید از این مطلب : 704
|
امتیاز مطلب : 209
|
تعداد امتیازدهندگان : 57
|
مجموع امتیاز : 57
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بنیامین


خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری

صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری

خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی

بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی

خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا

می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ  بعضی حرفا

خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه

هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمیمونه

خیلی سخته اگه عمر جادوی شعرت تموم شه

نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه

خیلی سخته اون که میگفت واسه ی چشات میمیره

بره و دیگه سراغی از تو و نگات نگیره

خیلی سخته تا یه روزی حرفای اون باورت شه

نکنه یه روز ندامت راه تلخ آخرت شه

خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه

تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه

خیلی سخته بی بهونه میوه های کال رو چیدن

به خدا کم غصه ای نیست ٬ چند روزی تو رو ندیدن

خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی

وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی

خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی

از خودت میپرسی یعنی میشه اون بره زمانی ؟

خیلی سخته توی پاییز با غزیبی آشنا شی

اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی

خیلی سخته یه غزیبه به دلت یه وقت بشینه

بعد به اون بگی که چشمات نمیخواد اون رو ببینه

خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی

کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی

خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه

چقدر از گریه اون شب چشم تو سرش شلوغه

خیلی سخته و قشنگه آشنایی زیر بارون

اگه چتر نداشته باشی توی دستا هردوتاشون

خیلی سخته تا همیشه پای وعده ها نشستن

چقدر قشنگه اما واسه ی کسی شکستن

خیلی سخته واسه ی اون بشکنه یه روز غرورت

اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت

خیلی سخته بودن تو واسه ی اون بشه عاتد

دیگه بوسیدن دستات واسه اون نشه عبادت

خیلی سخته چشمای تو واسه ی اون کسی خیسه

که پیام داده یه عمر واسه تو نمی نویسه

خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی

تا که بین دو پرستو نباشه هیچ اختلافی

خیلی سخته اون که دیروز تو واسش یه رویا بودی

از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی

خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره

ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره

خیلی سخته که من و تو همیشه با هم بمونیم

انقدر عاشق که ندونن دیوونه کدوممونیم ؟



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ها , ,
:: بازدید از این مطلب : 695
|
امتیاز مطلب : 183
|
تعداد امتیازدهندگان : 51
|
مجموع امتیاز : 51
تاریخ انتشار : جمعه 6 اسفند 1389 | نظرات ()